هفت روز گذشت.
چهار صبح بیدار شدم با این نگرانی که کسی اونجاست جایی که من باید باشم
چقدر سخت بود
چقدر سخت بود تجربه خیانت
حتی تصورش
یک دل سیر بخواب تا درد حرفهایی که دل کوچکت را میشکند فراموش کنی.
به جهنم برود آنکه بلندای روحت را نمیبیند
خدا شرمنده جای نوازش هایی ست که روی تنت ماند
قول دادی که دیگر تنهاییت را با گریه نشان ندهی
نکند هنوز منتظر شنیدن دوستت دارمی
لاک قرمز یادت نرود
خدا هرچه صورتی و قرمز و سرخابیست برای تو آفریده
برچسب : نویسنده : mynewlifescript بازدید : 143