روز سی و هشتم

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

     

    داریم میرسیم به چله

    به یک دریافت جدید رسیدم

    من وقتی با کسی وارد رابطه میشم فراموزش میکنم شخصیت و زندگی مستقل خودم رو

    ناخوداگاه میخوام که همه برنامه ها با هم باشه و دو تایی

     مثلا درمورد این رابطه هم میتونستم با دوستام مهمونی ساحل و خوشگذرونی برم

    ولی نشستم و تنها غصه خوردم و تابستون رو کوفت خودم کردم

    قربانی کردم خودم رو که بگم من خوبم

    همین شد که کلی غر و نقل و تمبر جمع شد

    عصبانیت شد زدم توی سرش

    و این آدمها رو فراری میده

    شاید بالغانه بود اگر من به تفریحات خودم میرسیدم

    شادی خودم رو موکول به بودن او نمیکردم

    از کودک بیرون میامدم و برنامه های بالغانه خودم را میداشتم

    نمیدونم چند بار دیگه باید اشتباه کنم تا یاد بگیرم

    الان دوباره یک خشم زیاد رو روش تخلیه کردم

    با اینکه پشیمونم ولی مثل دفعه قبل دورترش میکنه

    هنوز دوری دفعه قبل جبران نشده بود

    و شاید حتی رفته و من خبر ندارم

    شاید رابطه تموم شده و من نمیدونم

    خدایا ای کاش کلن این زندگی با همه تردیدهایش تموم میشد.

    خسته شدم

    نوشته شده توسط شهرزاد در 11:22 |  لینک ثابت   • 
    اعتماد کن...
    ما را در سایت اعتماد کن دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : mynewlifescript بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1396 ساعت: 23:30