اعتماد کن

متن مرتبط با «هشتاد» در سایت اعتماد کن نوشته شده است

صد و هشتاد

  •   شش ماه گذشت از شروع زندگی با نمایشنامه جدید خیلی چالشهای زیادی از سرگذراندم خیلی روزها و شبهای پر تلاش و پر تنشی گذشت ولی امروز که نگاه میکنم واقعا این تلاش موثر بود. قرار نبوده و نیست که کامل شویم و این راهی ست که رو به کمال طی میکنیم بارها و بارها به سرخط برمیگردیم تا دوباره سفری جدید و تحولی جدید را در مسیر زندگی آغاز کنیم. نو شویم و این داستان ادامه دارد. آگاهی و خرد و صبوری ام تا حدود زیادی افزایش یافته آرامش و زنانگی ام در مقابل اتفاقات بیشتر شده گرچه هنوز هم پریشان میشوم هنوز هم بی قرار میشوم مثل همین حالا که شدیدا نگران و دلتنگم ولی در این غم نمیمانم تاج قربانی و زخم خوردگی بر سر نمیگذارم احساسم به این ناراحتی و زخم و غم و دلتنگی حس بدبختی نیست میدونم و میپذیرم که این زندگی همینه برای همه هم همینه همه روزهای شاد و غمگین دارند و تعداد این ناراحتی ها از شادیها حتی بلکه بیشتر هم باشه و ادامه میدهم علیرغم زخمها علیرغم ناراحتی ها ،به خودت نه .به خانواده ات ، به دوستانت ، به عشقت ، به همسرت ، به درمانگرت ،اما نازنين ، به خودت دروغ نگو .خودت را به خودت نباز .ريشه علف هرز را تا از مغزت بيرون نياوري ، دنيا همين شكلي خواهد بود و همه اتفاقاتي كه نميخواهي ، كه دوستشان نداري ، بارها و بارها تكرار ميشوند .ريشه ي فكر ، ريشه ي تو نيست .ريشه فكرِ هرز را بيرون بياور تا ريشه خودت را نزني ., ...ادامه مطلب

  • صد و هشتاد و دو

  •   ابهام بخش جدایی ناپذیر یک زندگی سالم و نرمال هست چقدر تحمل ابهام داری؟ چقدر عطش داری برای دانستن پشت پرده همه چیز چقدر تقلا میکنی برای دانستن آینده چقدر هزینه پرداختی برای برطرف کردن این ابهام و آیا برطرف شد؟ اگه برطرف شد آیا باعث شد بهتر زندگی کنی آیا باعث شد خرد بیشتری بیاری تو زندگیت چرا اینقدر میخوای آینده رو بدونی چرا اینقدر با این ابهام مشکل داری چرا نمیتونی بپذیری میزان درک تو از هستی در همین حد قرار بوده باشه و اگه خوب بود چیزی رو تو از پیش بدونی میدونستی چرا اینقدر میدوی برای خروج از این ابهام چرا آرامش نداری چرا لذت نمیبری از هرآنچه که هست حتی نخواستنی مگه نه اینکه تابحال حتی دونستنش هم کمکی نکرده مگه نه اینکه تابحال بجز صرف انرژی فایده ای دیگه داشته این ابهام برداری تو تمومش کن بپذیر زندگی رو با همه اجزای غیرقابل اجتنابش زندگی کن بگذار زندگی غافلگیرت کنه لذت ببر از غافلگیر شدن + نوشته شده در  Wed 13 Dec 2017ساعت 5:47 PM  توسط شهرزاد  |  , ...ادامه مطلب

  • صد و هشتاد و سه

  •   وقتی احساس میکنی این نمایشنامه به آخرش رسیده کار نکرد جواب نداد نمیدونم چرا ولی همین و من اعلام میکنم رسما شکست خوردم شاید چیزهای دیگه هیچوقت رسمی نشد ولی شکستم به خودم رسمیه میپذیرمش و عبور میکنم شاید فراموش کنم شاید عادت کنم نمیدونم ولی جای زخمش میمونه تا همیشه مثل جای بقیه زخمها شاید کمی عمیق تر بهرحال قرار نبوده این بدن خیلی هم شبیه روز اول تحویل خدا داده بشه برای استفاده بود برای داشتن جای چند زخم عمیق بعضی هاشون خوب شد ولی بعضی ها فقط دیگه درد نداره شاید یا حتی بهتر بگم درد هم داره اگه نگاهش کنی فقط عادی شده دردش بی حس شده این چیزیه که اسمش هست زندگی + نوشته شده در  Thu 14 Dec 2017ساعت 9:48 PM  توسط شهرزاد  |  , ...ادامه مطلب

  • صد و هشتاد و چهار

  •   دوام آوردم حتی همان روزهایی که فکر میکردم هیچ ادامه‌ای وجود نخواهد داشت.  با اینکه نادیده‌ات گرفتند تلاش کردی دیده شوی و به من گفتی: "درد هم عبور میکند، من کنارت هستم."برای تمام این سالها از تو ممنونم. برای تمام لحظاتی که دوام آوردی و در گوشِ من زمزمه میکردی که "این نیز میگذرد!" تو قطعا دوست داشتنی ترینِ بخش زندگی‌ام هستی. با پیدا کردنت میتوانم تغییر را شروع کنم. میتوانم بخش هایی از رفتارهایم را تغییر دهم و میتوانم عشق ورزیدن را دوباره بیاموزم اما اینبار این تغییرات لحنِ سرزنش نخواهد داشت. صبورتر خواهم شد و راحت تر با نقص‌ها کنار خواهم آمد.تو با تمامِ زخمی بودنت و با تمام گذشته‌ای که داشته‌ای و با تمام تصمیم‌ها، هنوز وجود داری و خوشحالم که جایی در مسیرِ مرورِ خودم و خاطراتتم، پیدایت کردم.تو تا همیشه زیباترینِ همراهِ زندگی‌ام خواهی بود.کنارت خواهم ماند. اینبار صبور و امیدوار.با هم عبور خواهیم کرد از دردها و بحران‌ها.با هم عبور خواهیم کرد از تغییراتی که لازم است انجام دهیم.با هم گذر خواهیم کرد از هر لحظه ی این زندگیِ غیر قابل پیش بینی.ممنونم خودم. پونه مقیمی + نوشته شده در  Fri 15 Dec 2017ساعت 5:48 PM  توسط شهرزاد  |  , ...ادامه مطلب

  • صد و هشتاد و پنج

  • » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب

  • صد و هشتاد و هشت

  •   حال این روزهای من نا آشنا باز هم قلبی به پایم افتاد باز هم چشمی به رویم خیره شد باز هم در گیر و دار یک نبرد عشق من بر قلب سردی چیره شد باز هم از چشمه لبهای من تشنه ای سیراب شد,سیراب شد باز هم در بستر آغوش من رهرویی در خواب شد,در خواب شد بر دو چشمش دیده میدوزم به ناز خود نمی دانم چه می جویم در او عاشقی دیوانه می خواهم که زود بگزرد از جاه و مال آبرو او شراب بوسه می خواهد ز من من چه گویم قلب پر امید را او به فکر لذت و غافل که من طالبم از آن لذت جاوید را من صفای عشق می خواهم از او تا فدا سازم وجود خویش را او تنی می خواهد از من, آتشین تا بسوزاند در او تشویش را او به من می گوید ای آغوش گرم مست نازم کن, که من دیوانه ام من به او می گویم ای نا آشنا بگذر از من,من تو را بیگانه ام آه از این دل, آه از این جام امید عاقبت بشکست و کس رازش نخواند چنگ شدی در دست هر بیگانه ای ای دریغا کس به آوازش نخواند + نوشته شده در  Tue 19 Dec 2017ساعت 2:0 PM  توسط شهرزاد  |  , ...ادامه مطلب

  • صد و هشتاد و نه

  •   رابطه عاطفی جای امیدهای فربه و ناامیدی های وحشتناک نیست رابطه مهمه ولی چقدر؟! اگر سرخوشی میاره نوش ولی باعث سرخوردگی میشه باید فکری به حالش کرد ترمز گذاشت + نوشته شده در  Wed 20 Dec 2017ساعت 8:30 PM  توسط شهرزاد  |  , ...ادامه مطلب

  • روز هشتاد و هفتم

  •   در خاطراتت جانمان حتی خوباش اگر لازمه درسی را فرابگیری یاد بگیر بدون خشم و عقده برگرد به زندگی اینگونه به آرامی خواهی رویید و غم ها خواهند پژمرد تو جوانه بزن چرا اینقدر به حرف دیگران بها میدی. تا کی میخوای تاوان بپردازی چرا به خودت و تصمیمت برای مدتی هرچند کوتاه احترام نمیگزاری با هر حرف و هر اشاره جهت عوض میکنی گیریم که راهت اشتباه است و تو میدانستی از ابتدا ولی علیرغم این آگاهی تصمیم گرفتی پ,هشتاد ...ادامه مطلب

  • روز هشتاد و هشتم

  •   تمام ان روزها گذشت. تمام ان روزهایی که در انتظار امدنت بیدار میماندم.تمام ان شبهایی که نگران برگشتت بودم و برایت دعا میخواندم.ان روزها گذشت و من بزرگتر شدم.بزرگتر شدم و متوجه شدم همیشه منتظرت هستم. در هر لحظه و هر اتفاق، تو را جستجو میکنم. چه جستجوی عبثی ! چقدر زمان را از دست دادم. به نظرم هیچ از دست دادنی اینقدر دردناک نیست که بدانی انتظارت را براورده نمیکنند اما باز هم لجوجانه ادامه میدهی.گاهی,هشتاد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها